غزلیات غزل ۵۲ سعدی 5 خلاف راستی باشد، خلاف رای درویشان بنه گر همتی داری، سری در پای درویشان گرت آیینهای باید، که نور حق در او بینی…
غزلیات غزل ۵۳ سعدی 4 عشقبازی چیست سر در پای جانان باختن با سر اندر کوی دلبر عشق نتوان باختن آتشم در جان گرفت از عود خلوت سوختن توبه کارم…
غزلیات غزل ۵۴ سعدی 2 ای به باد هوس درافتاده بادت اندر سرست یا باده یکقدم بر خلاف نفس بنه در خیال خدای ننهاده راه گم کرده از طریق صلاح در…
غزلیات غزل ۵۵ سعدی 2 شبی در خرقه رندآسا، گذر کردم به میخانه ز عشرت میپرستان را، منور بود کاشانه ز خلوتگاه ربانی، وثاقی در سرای دل که تا…
غزلیات غزل ۵۶ سعدی 7 ای صوفی سرگردان، در بند نکونامی تا درد نیاشامی، زین درد نیارامی ملک صمدیت را، چه سود و زیان دارد گر حافظ قرآنی، یا…
غزلیات غزل ۵۷ سعدی 6 آستین بر روی و نقشی در میان افکندهای خویشتن پنهان و شوری در جهان افکندهای همچنان در غنچه و آشوب استیلای عشق در…
غزلیات غزل ۵۸ سعدی 4 چو کسی درآمد از پای و تو دستگاه داری گرت آدمیتی هست، دلش نگاه داری به ره بهشت فردا، نتوان شدن ز محشر مگر از دیار…
غزلیات غزل ۵۹ سعدی 2 یارب از ما چه فلاح آید اگر تو نپذیری به خداوندی و فضلت که نظر بازنگیری درد پنهان به تو گویم که خداوند کریمی یا…
غزلیات غزل ۶۰ سعدی 3 هر روز باد میبرد از بوستان گلی مجروح میکند دل مسکین بلبلی مألوف را به صحبت ابنای روزگار بر جور روزگار بباید تحملی…
غزلیات غزل ۶۱ سعدی 5 پاکیزه روی را که بود پاکدامنی تاریکی از وجود بشوید به روشنی گر شهوت از خیال دماغت به در رود شاهد بود هر آنچه نظر بر…