غزلیات غزل ۵۲ سعدی 10 خلاف راستی باشد، خلاف رای درویشان بنه گر همتی داری، سری در پای درویشان گرت آیینهای باید، که نور حق در او بینی…
غزلیات غزل ۵۳ سعدی 10 عشقبازی چیست سر در پای جانان باختن با سر اندر کوی دلبر عشق نتوان باختن آتشم در جان گرفت از عود خلوت سوختن توبه کارم…
غزلیات غزل ۵۴ سعدی 6 ای به باد هوس درافتاده بادت اندر سرست یا باده یکقدم بر خلاف نفس بنه در خیال خدای ننهاده راه گم کرده از طریق صلاح در…
غزلیات غزل ۵۵ سعدی 8 شبی در خرقه رندآسا، گذر کردم به میخانه ز عشرت میپرستان را، منور بود کاشانه ز خلوتگاه ربانی، وثاقی در سرای دل که تا…
غزلیات غزل ۵۶ سعدی 9 ای صوفی سرگردان، در بند نکونامی تا درد نیاشامی، زین درد نیارامی ملک صمدیت را، چه سود و زیان دارد گر حافظ قرآنی، یا…
غزلیات غزل ۵۷ سعدی 11 آستین بر روی و نقشی در میان افکندهای خویشتن پنهان و شوری در جهان افکندهای همچنان در غنچه و آشوب استیلای عشق در…
غزلیات غزل ۵۸ سعدی 6 چو کسی درآمد از پای و تو دستگاه داری گرت آدمیتی هست، دلش نگاه داری به ره بهشت فردا، نتوان شدن ز محشر مگر از دیار…
غزلیات غزل ۵۹ سعدی 3 یارب از ما چه فلاح آید اگر تو نپذیری به خداوندی و فضلت که نظر بازنگیری درد پنهان به تو گویم که خداوند کریمی یا…
غزلیات غزل ۶۰ سعدی 5 هر روز باد میبرد از بوستان گلی مجروح میکند دل مسکین بلبلی مألوف را به صحبت ابنای روزگار بر جور روزگار بباید تحملی…
غزلیات غزل ۶۱ سعدی 8 پاکیزه روی را که بود پاکدامنی تاریکی از وجود بشوید به روشنی گر شهوت از خیال دماغت به در رود شاهد بود هر آنچه نظر بر…