باب هشتم در آداب صحبت بخش ۹۷ سعدی 12 جوان گوشه نشین شیر مرد راه خداست که پیر خود نتواند ز گوشهای بر خاست
باب هشتم در آداب صحبت بخش ۸۲ سعدی 16 گه اندر نعمتی مغرور و غافل گه اندر تنگ دستی خسته و ریش چو در سرا و ضرّا حالت این است ندانم کی به حق پردازی از…
باب هشتم در آداب صحبت بخش ۹۸ سعدی 21 حکیمی را پرسیدند چندین درخت نامور که خدای عزوجل آفریده است و برومند هیچ یک را آزاد نخواندهاند مگر سرو را که…
باب هشتم در آداب صحبت بخش ۸۳ سعدی 15 ارادت بی چون یکی را از تخت شاهی فرو آرد و دیگری را در شکم ماهی نکو دارد وقتیست خوش آن را که بود ذکر تو مونس ور خود…
باب هشتم در آداب صحبت بخش ۱۰۰ سعدی 23 تمام شدکتاب گلستان والله المستعان به توفیق باری عزّ اسمه. درین جمله چنان که رسم مؤلفانست از شعر متقدمان به طریق…
باب هشتم در آداب صحبت بخش ۸۵ سعدی 17 نیک بختان به حکایت و امثال پیشینیان پند گیرند زان پیشتر که پسینیان به واقعه او مثل زنند. دزدان دست کوته نکنند تا…
باب هشتم در آداب صحبت بخش ۸۷ سعدی 25 شب تاریک دوستان خدای میبتابد چو روز رخشنده از تو بکه نالم که دگر داور نیست وز دست تو هیچ دست بالاتر نیست
باب هشتم در آداب صحبت بخش ۸۹ سعدی 20 زمین را ز آسمان نثار است و اسمان را از زمین غبار. کلُّ اِناءِ یَتَرشّحُ بما فیه