باب هشتم در آداب صحبت بخش ۸ سعدی 3 خامشی به که ضمیر دل خویش با کسی گفتن و گفتن که مگوی سخنی در نهان نباید گفت که بر انجمن نشاید گفت
باب هشتم در آداب صحبت بخش ۹ سعدی 6 امروز بکش چو میتوان کشت کاتش چو بلند شد جهان سوخت کند کمان را دشمن که به تیر میتوان دوخت
باب هشتم در آداب صحبت بخش ۱۰ سعدی 8 سخن میان دو دشمن چنان گوی که گر دوست گردند شرم زده نشوی. میان دو کس جنگ چون آتشست سخن چین بدبخت هیزم کشست میان دو…
باب هشتم در آداب صحبت بخش ۱۲ سعدی 6 چون در امضای کاری متردّد باشی آن طرف اختیار کن که بی آزارتر برآید
باب هشتم در آداب صحبت بخش ۱۳ سعدی 13 تا کار بزر بر میآید جان در خطر افکندن نشاید حلالست بردن به شمشیر دست
باب هشتم در آداب صحبت بخش ۶ سعدی 15 ملک از خردمندان جمال گیرد و دین از پرهیزگاران کمال یابد پادشاهان به صحبت خردمندان از آن محتاج ترند که خردمندان به…
باب هشتم در آداب صحبت بخش ۱ سعدی 10 مال از بهر آسایش عمرست نه عمر از بهر گرد کردن مال عاقلی را پرسیدند نیک بخت کیست و بدبختی چست گفت نیک بخت آن که خورد…
باب هشتم در آداب صحبت بخش ۲ سعدی 11 موسی علیه السلام قارون را نصیحت کرد که اَحْسَن کما اَحسنَ اللهُ الیکنشنید و عاقبتش شنیدی خواهی که ممتع شوی از دنیی…
باب هشتم در آداب صحبت بخش ۳ سعدی 5 دو کس رنج بیهوده بردند و سعی بی فایده کردند یکی آن که اندوخت و نخورد و دیگر آن که آموخت و نکرد علم چندان که بیشتر…
باب هشتم در آداب صحبت بخش ۴ سعدی 11 علم از بهر دین پروردنست نه از بهر دنیا خوردن هرکه پرهیز و علم و زهد فروخت خرمنی گرد کرد و پاک بسوخت