مدایح بیصله میان ِ کتابها گشتم احمد شاملو 125 میانِ کتابها گشتم میانِ روزنامههای پوسیدهی پُرغبار، در خاطراتِ خویش در حافظهیی که دیگر مدد نمیکند خود را جُستم…
مدایح بیصله خوابآلوده هنوز… احمد شاملو 108 خوابآلوده هنوز در بستری سپید صبحِ کاذب در بورانِ پاکیزهی قطبی. و تکبیرِ پُرغریوِ قافله که:…
ترانههای کوچک غربت شبانه احمد شاملو 23 گویی همیشه چنین است ای غریوِ طلب ــ: تو در آتشِ سردِ خود میسوزی و خاکسترت…
مدایح بیصله روزنامهی انقلابی احمد شاملو 22 هنگامی که مسلسل به غشغشه افتاد مرگ برابرِ من نشسته بود ــ آن سوی میزِ کنکاشِ «چه باید کرد و چگونه» ــ و نمونههای…
مدایح بیصله و چون نوبت ِ ملاحان… احمد شاملو 30 و چون نوبتِ ملاحانِ ما فرارسد آن خونریزِ بیدادگر در جزیرهی مغناتیس بر دو پای…
ترانههای کوچک غربت بچههای اعماق احمد شاملو 29 گفتار برای یک ترانه، در شهادتِ احمد زیبرم به علیرضا اسپهبد در شهرِ بیخیابان میبالند در شبکهی مورگی پسکوچه و…
ترانههای کوچک غربت مترسک احمد شاملو 97 برای آنی و تقی مدرسی جایی پنهان در این شبِ قیرین اِستاده به جا، مترسکی باید؛ نهش چشم، ولی چنان که میبیند نهش…
ترانههای کوچک غربت هجرانی احمد شاملو 19 چه هنگام میزیستهام؟ کدام مجموعهی پیوستهی روزها و شبان را من…
ترانههای کوچک غربت هجرانی احمد شاملو 23 تلخ چون قرابهی زهری خورشید از خراشِ خونینِ گلو میگذرد. سپیدار دلقکِ دیلاقیست بیمایه…
ترانههای کوچک غربت هجرانی احمد شاملو 18 کهایم و کجاییم چه میگوییم و در چه کاریم؟ پاسخی کو؟ به انتظارِ پاسخی عصب میکِشیم و به…