اشعار منتسب شمارهٔ ۱ حافظ 67 ما برفتیم، تو دانی و دل غمخور ما بخت بد تا به کجا می برد آبشخور ما از نثار مژه چون زلف تو در زر گیرم قاصدی کز تو…
اشعار منتسب شمارهٔ ۱۷ حافظ 24 روز عید است و من امروز در آن تدبیرم که دهم حاصل سیروزه و ساغر گیرم چند روزیست که دورم ز رخ ساقی و جام بس خجالت که…
اشعار منتسب شمارهٔ ۲ حافظ 28 صبح دولت میدمد کو جام همچون آفتاب فرصتی زین به کجا باشد بده جام شراب خانه بیتشویش و ساقی یار و مطرب نکتهگوی موسم…
اشعار منتسب شمارهٔ ۱۸ حافظ 58 ای در چمن خوبی رویت چو گل خودرو چین شکن زلفت چون نافهٔ چین خوش بو ماه است رخت یا روز؟ مشک است خطت یا شب؟ سیم است…
اشعار منتسب شمارهٔ ۳ حافظ 33 اگر به لطف بخوانی مزید الطاف است اگر به قهر برانی درون ما صاف است چو سرو سرکشی ای یار سنگدل با ما چه چشمهاست که بر…
اشعار منتسب شمارهٔ ۱۹ حافظ 30 ای از فروغ رویت روشن چراغ دیده خوشتر ز چشم مستت چشم جهان ندیده همچون تو نازنینی سر تا قدم لطافت گیتی نشان نداده ،…
اشعار منتسب شمارهٔ ۵ حافظ 27 هوس باد بهارم به سوی صحرا برد باد بوی تو بیاورد و قرار از ما برد هرکجا بود دلی چشم تو برد از راهش نه دل خسته بیمار…
اشعار منتسب شمارهٔ ۶ حافظ 32 صراحی دگر بارم از دست برد به من باز بنمود می دستبرد هزار آفرین بر می سرخ باد که از روی ما رنگ زردی ببرد بنازیم دستی…
اشعار منتسب شمارهٔ ۷ حافظ 32 من و صلاح و سلامت کس این گمان نبرد که کس به رند خرابات ظن آن نبرد من این مرقع دیرینه بهر آن دارم که زیر خرقه کشم مى…